سریال وحشی برگشت | سقوط جواد عزتی از همان لحظه اول

قسمت اول فصل دوم «وحشی» با یک پرش زمانی ۵ ساله شروع می‌شود؛ داوود در زندان، دنبال رضایت و آزادی است اما هر تصمیم او را یک قدم به تاریکی نزدیک‌تر می‌کند. نقد کامل این قسمت را در رستانیوز بخوانید.

سریال وحشی برگشت | سقوط جواد عزتی از همان لحظه اول
پایگاه خبری تحلیلی رستانیوز:

قسمت اول فصل دوم سریال وحشی  بعد از ماه‌ها انتظار منتشر شد؛ اما برخلاف سریال‌هایی که با حادثه و هیاهو شروع می‌کنند، «وحشی» با یک شوک آرام و بی‌صدا مخاطب را می‌برد جایی که داوود اشرف دیگر حتی شبیه فصل اول نیست. فصل دوم با یک فاصله زمانی پنج‌ساله آغاز می‌شود؛ پنج سالی که شاید بیرون از زندان همه‌چیز «ظاهراً» عادی مانده باشد، اما پشت میله‌ها داوود همه‌چیزش را باخته است.

این قسمت نه فقط ادامه داستان است، بلکه اعلام رسمی یک مسیر تازه است: مسیر تبدیل شدن داوود به چیزی که خودش هم از آن می‌ترسید.

 پرش پنج‌ساله سریال وحشی ؛ ترفند هوشمندانه یا ریسک بزرگ؟

هومن سیدی باهوش‌تر از آن است که فصل دوم را با توضیح و مرور فصل اول شروع کند. او مخاطب را وسط ماجرا پرت می‌کند: پنج سال گذشته و داوود حالا در زندان گیر افتاده، بی‌پشتوانه و بی‌امید. این پرش زمانی، دو کار مهم می‌کند:
اول، کنجکاوی می‌سازد؛ چون مخاطب می‌خواهد بداند در این پنج سال چه بر سر داوود آمده. دوم، پیامد تصمیم‌ها را به رخ می‌کشد؛ «وحشی» در فصل دوم می‌گوید بعضی اشتباهات، زمان‌بر درست نمی‌شوند، فقط عمیق‌تر می‌شوند.

داوود برای آزادی «به هر دری می‌زند»؛ همین‌جا خطر شروع می‌شود

داوود برای گرفتن رضایت خانواده مقتول‌ها، وارد مسیر تازه‌ای می‌شود: پول. اما پولی که قرار نیست تمیز به دست بیاید. اینجا است که آقای نیک وارد می‌شود؛ مرد مرموز زندان که از همان حضور کوتاه، بوی معامله‌های خاکستری می‌دهد. داوود برای آزادی، به کسی پناه می‌برد که احتمالاً قیمت آزادی را «بالاتر از پول» می‌داند.

فصل دوم خیلی زود نشان می‌دهد داوود بین دو انتخاب گیر نیست؛ او بین «بد» و «بدتر» اسیر است. و هر تصمیم، دروازه تصمیم بعدی است.

سکانس حمام زندان؛ یک تصویر که همه‌چیز را لو می‌دهد

قاب‌بندی و نورپردازی در قسمت اول فصل دوم، همچنان نقطه قوت جدی «وحشی» است. سکانسی که داوود می‌ایستد و تماشاگر جان دادن یک زخمی در حمام زندان می‌شود، فقط یک اتفاق نیست؛ یک بیانیه است. داوود اینجا نه قهرمان است، نه ضدقهرمان کامل؛ او «شاهد» است. و همین شاهد بودن، خطرناک‌ترین وضعیت روانی برای سقوط است: وقتی آدم کم‌کم به تاریکی عادت می‌کند.

ریتم کند سریال وحشی برگشته؛ ضعف یا عمد؟

اگر فصل اول را دیده باشی، کندی روایت برایت غریبه نیست. در قسمت اول فصل دوم هم لحظاتی هست که قصه آرام جلو می‌رود؛ اما این‌بار این کندی بیشتر شبیه یک انتخاب آگاهانه است. «وحشی» نمی‌خواهد سقوط را با یک انفجار نشان دهد؛ می‌خواهد تو ذره‌ذره ببینی داوود چگونه لایه‌به‌لایه از امید خالی می‌شود.

این ریتم اگرچه ممکن است بعضی مخاطبان را خسته کند، اما برای ساختن یک فضای سرد و تیره ضروری است؛ فضای زندان باید نفس‌گیر باشد، نه اکشن‌محور.

رها جهانشاهی برگشت؛ اما این‌بار «نجات» نیست

بازگشت رها جهانشاهی یکی از لحظات کلیدی این قسمت است؛ اما مهم‌تر از بازگشت، خبری است که می‌آورد: ازدواج. این خبر برای داوود چیزی شبیه پایان جهان است. رها در فصل اول نماد امید بود؛ زنی که بین داوود و حقیقت، راستگویی را انتخاب کرد. حالا همان رابطه‌ای که می‌توانست نجات‌بخش باشد، تبدیل به موتور محرکه سقوط می‌شود.

از اینجا به بعد، داوود دیگر چیزی برای از دست دادن ندارد و این دقیقاً همان نقطه‌ای است که شخصیت‌ها در آن خطرناک می‌شوند.

تغییر ظاهر رها؛ جزئیات کوچک، پیام بزرگ

گریم و موی جدید رها، یک نشانه‌گذاری ساده اما اثرگذار است. موهای چتری و چهره متفاوت، فقط تغییر ظاهری نیست؛ پیام دارد: رها دیگر آن آدم گذشته نیست. او هم در این پنج سال تغییر کرده، و این تغییر برای داوود یعنی «بازگشت ممنوع».

فصل دوم «وحشی» دارد یک تاریکی کامل را می‌سازد

قسمت اول فصل دوم، وعده یک فصل بی‌رحم‌تر را می‌دهد. فصل دوم انگار قرار است داوود را مرحله‌به‌مرحله از یک انسان آسیب‌دیده به «تمثالی از بدی» تبدیل کند. این مسیر اگر درست ساخته شود، «وحشی» می‌تواند در فصل دوم تبدیل به یکی از جدی‌ترین درام‌های روان‌شناختی این سال‌ها شود؛ سریالی که به جای شعار، با تصویر و موقعیت حرف می‌زند.

 آیا «وحشی» فصل دوم را محکم شروع کرد؟

بله؛ اما نه با هیاهو. «وحشی» محکم شروع کرد چون درست همان کاری را کرد که بلد است: ساختن اضطراب، خلق فضای سرد و نشان دادن فروپاشی انسان. اگر قسمت‌های بعدی بتوانند ریتم را کنترل کنند و شخصیت آقای نیک را درست بسازند، فصل دوم می‌تواند حتی از فصل اول هم تیره‌تر و جذاب‌تر شود.

«وحشی» برگشته؛ و داوود از همان دقیقه اول، یک قدم دیگر به تاریکی نزدیک شده است.

 

آیا این خبر مفید بود؟
ارسال نظر